سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تنها بازمانده -

تنها بازمانده

دوشنبه 89 فروردین 16 ساعت 11:9 صبح

تنها بازمانده یک کشتی شکسته ، توسط جریان آب به جزیره ای دور افتاده برده شد ، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می کرد تا اورا نجات بخشد ، او ساعت ها به اقیانوس چشم می دوخت ، تا شاید نشانی از کمک بیاید اما هیچ چیز به چشم نمی آمد .

سرآخر نا امید شد و تصمیم گرفت کلبه ای کوچک بسازد تا از خود و وسایل اندکش بهتر محافظت نماید. روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت ، خانه را در آتش یافت ، دود به آسمان رفته بود ، بدترین چیز ممکن رخ داده بود.

 او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: " خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی ؟ "

صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک می شد از خواب برخاست ، آن
 کشتی  می آمد تا او را نجات دهد .

مرد از نجات دهندگان پرسید : " چطور متوجه شدید که من اینجا هستم ؟ "

آنها در جواب گفتند : " ما علامت دودی را که فرستادی ، دیدیم . "

 

آسان می توان دلسرد شد ، هنگامی که بنظر می رسد کارها به خوبی پیش نمی روند ، اما نباید امیدمان را از دست دهیم زیرا خدا در کار زندگی ماست ، حتی در میان رنج و درد .


نوشته شده توسط : ساداتی

نظرات دیگران [ نظر]