وقتی که خاطره رنگ غم میگیره
وقتی که آینه توی شب ماتم میگیره
دلم میخواد با تموم وجود صدات کنم
تو نیستی اما من دلم میخواد نگات کنم
میشد ازگرمی دستات یه خونه ساخت
یه سرپناه عشق واسه این دل دیوونه ساخت
میشد با نم نمای اشکت به دریا رسید
یا که با خورشید نگات به طلوع فردا رسید
میشد که با نور چشات شبو چراغونی کرد
اما تو گفتی من دیگه نمیخوام اسیر بمونم
من باید برسم به آسمون باید که پرنده باشم
نوشته شده توسط : ساداتی